نقل کرده اند ...

روزی یکی را دیدند که با شیخ ابوالحسن نوری  نشسته

و هر دو زار می گریستند...

چون ان کس برفت شیخ نوری به سوی

یاران خود امد...

وگفت: دانید ان شخص که بود؟

یاران گفتند:نه

شیخ گفت:

 

ابلیس بود حکایت خدمات خود نزد حضرت حق می کرد و افسانه ی روزگار خود می گفت

و از درد فراق می نالید

و چنان که دیدید می گریست و من نیز می گریستم

....

نوشته شده در چهار شنبه 4 خرداد 1390برچسب:,ساعت 22:28 توسط مهدی| |

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com