خدای تعالی از ان کریم تر است که

عارفان را دعوت کند به طعام بهشت

که ایشان را همتی است که جز به دیدار خدای سر فرو نیارند...

سبحان خدایی را که بنده گناه کند و حق از او شرم دارد و

گفت:

گناهی که تو را محتاج کند بیشتر دوست دارم از عملی که تو به ان بنازی

.....

نوشته شده در دو شنبه 9 خرداد 1390برچسب:,ساعت 1:20 توسط مهدی| |

نسیم دانه را از دوش مورچه انداخت...

مورچه دوباره بر دوشش گذاشت

و به خدا گفت:

گاهی یادم می رود که هستی

کاش بیشتر نسیم می وزید...

....

نوشته شده در پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:,ساعت 16:43 توسط مهدی| |

سلام خدا جونم

اره خدا این منم

همونی که شاید تعجب می کنی که چی می خواد از من یا

چه حرفی دیگه واسه زدن داره...

خدا جون همی این ها رو بزار کنار ...

اره من همونم که تو می دونی من کی ام

پس نمی خواد هم من و هم خودتو به ....

واییی نمی دونم چرا اینقد وراجی میکنم و اصل مطلب رو نمی گم..

خدا جون می دونی وقتی که بهت نزدیک بودم قدر  تو رو نمی دونستم

تا اینکه به واسطه ی گناهانم ازت دور شدم...

اره خدا جونم همه چیز نشونه داره...

نشونه ی دوری من از شما هم همین کلمات هستش که از جنس

کلمات قبلی نیستش...

اومدم بگم دورم از تو و غریبم و بی کس...

اومدم بگم هنوز هم ادم نشدم و محتاج دست های مهربانت هستم...

حالا که این جوریه بزار حرفی رو که تو دلم قلمبه زده رو بیان کنم

اخه میترسم دیگه نفسم بالا نیاد...

خدا جونم درسته که هیچ وقت از من راضی نبودی

درسته که هیچ وقت بنده ی خوبی نبودم

درسته که....

اما خدا جونم اگه بخوام تو عمرم یه حرفی رو از ته دل به کسی زده باشم که مطمئن

باشم این حرف دروغ و ریا نداره

اون حرف رو به شما میزنم:

خدا جونم عاشقتم

....

نوشته شده در یک شنبه 1 خرداد 1390برچسب:,ساعت 1:25 توسط مهدی| |

از شیخ ابوبکر شبلی ره پرسیدند:

عارف کیست؟

گفت:

عارف ان است که تاب پشه ای ندارد...

در وقت دیگر باز پرسیدند که

عارف کیست؟

گفت:

عارف ان است که هفت اسمان و زمین را بر یک موی مژه بردارد...

گفتند یا شیخ قبلا میگفتی که تاب پشه ای نداشته باشد و اکنون این را میگویی؟

شیخ گفت:

انگاه ما.ما بودیم اکنون ما.اوست

نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 15:26 توسط مهدی| |

عشق بهره ای است از ان دریا که خلق را در ان گذر نیست...

هرکه عاشق شد خدا را یافت و هرکه خدا را یافت خود را دیگر نیافت...

درد جوان مردان اندوه است که در دو جهان نگنجد وان اندوه این است

که خواهند خدا را به سزاواریش یاد کنند و نتوانند...

زندگانی درون مرگ است مشاهده درون مرگ است پاکی درون مرگ است

فنا و بقا درون مرگ است وچون حق پدید اید جز از حق هیچ جیز نماند...

ان کسی که نماز کند و روزه دارد به خلق نزدیک باشد تا انکه فکرت کند که به

خدای نزدیک باشد...

ای بسا کسانی که بر روی زمین میروند و مرده اند و بسا کسانی که در

زمین خفته در خاک اند و زنده اند...

 

نوشته شده در سه شنبه 27 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 14:56 توسط مهدی| |

منصور حلاج:

دنیا مرا می فریبد...

گویی من حال او را نمی دانم...

خداوند مرا از حرام هایش مانع کرد

ومن حتی از حلالش هم دوری جستم....

دنیا دستانش را به سمت من گشوده است

و من هر دو را رد کردم...

او را محتاج دیدم

پس همه را به او بخشیدم

کی وصالش را یافتم که از ملالش بترسم

......

نوشته شده در شنبه 24 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 23:42 توسط مهدی| |

اگر یار خواهی

خدا تو را بس...

اگرهمراه خواهی

کرام الکاتبین تورا بس...

اگرعبرت خواهی

دنیا تورا بس...

اگر مونس خواهی

قران تورا بس...

اگر کار خواهی

عبادت خدای تورا بس...

....

واگراین ها را که گفتم تو را بس نیست

دوزخ تو را بس...

نوشته شده در جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 14:28 توسط مهدی| |

منصور حلاج:

ای که در عشقش مرا سرزنش میکنی

سرزنش تا کی؟

پس اگر بدانی انچه از او بی نیازم ساخت

هرگز مرا سرزنش نمیکردی

برای مردم حجی است

و من به زیارت دوستی می روم که در من ماوا دارد

انها گوسفندان قربانی می کنند

و من خون و جانم را اهدا می کنم

قومی بر گرد حرم طواف می کنند

بی انکه از جایی به جایی روند

زیرا به خاطر خدا طواف میکنند

بنابر این

خدا انها را از حرم بی نیازشان ساخت...

نوشته شده در جمعه 23 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 1:37 توسط مهدی| |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

کپی برداری بدون ذکر منبع غیر مجاز می باشد
www.sharghi.net & www.kafkon.com & www.naztarin.com